Friday, October 26, 2018
درباره روح القدوس {روح القدوس کیست}و جایگاه او در زندگی مسیحی قسمت 3
این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روحالقدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱). بهتر است خدای پدر را نویسندهای در نظر بگیریم که نمایشنامهای مینویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای میدهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده میشود و بر همۀ شخصیتهای نمایشنامه اثر میگذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز میستاند. این روح نیز شبیه روحالقدس است که در جهان فعال است. عمل روحالقدس نخست آنکه روحالقدس در آفرینش جهان فعال بود (پیدایش ۱: ۱-۲). وی در بخشیدن دم حیات به انسان نقش داشت (پیدایش ۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴). روحالقدس همچنین به نویسندگان کتاب مقدس الهام بخشید و ایشان را هدایت کرد تا دقیقا آنچه را بنویسند که خدا میخواست (اعمال ۲۸: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۸، ۱۰: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۲۱). روحالقدس در عهد عتیق فعال بود؛ او قوم اسرائیل را تعلیم میداد (نحمیا ۹: ۲۰، ۳۰)، و بر ایشان نازل میشد تا بدیشان قدرت و عطایا ببخشد (اعدا ۱۱: ۱۷، ۲۷: ۱۸؛ اول سموئیل ۱۹: ۲۰-۲۴، دوم پادشاهان ۲: ۹-۱۴). اما داود از این واهمه داشت که مبادا خدا روح مقدس خویش را از او بگیرد (مزمور ۵۱: ۱۱). بنابراین، شاید بتوان گفت که در دوران عهد عتیق، روحالقدس در درون هر ایمانداری ساکن نمیشد، بلکه بر بعضی اشخاص در زمانهایی خاص نازل میگشت تا ایشان توانایی آن را بیابند که خدمتی خاص را انجام دهند. توسط روحالقدس، نطفه مسیح در رحم مریم بسته شد (متی ۱: ۲۰). عیسی توسط روحالقدس به قدرت مسح شد تا خدمت خود را آغاز کند (مرقس ۱: ۱۰؛ لوقا ۴: ۱۸؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی نیز همانند ما به مساعدت و قدرت روحالقدس نیاز داشت، زیرا وی کاملا انسان شده بود. هنگامی که وی بر زمین بود، اگر چه طبیعت الهی خود را حفظ کرده بود، اما قدرت و جلال خود را کنار گذارد (یوحنا ۱۷: ۵؛ فیلپیان ۲: ۷). در یوحنا بابهای ۱۴ تا ۱۶، عیسی وعدۀ آمدن عصر نوین روح را به شاگردان میدهد، زیرا وی قبلا با ایشان زندگی کرده بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). «فرستاده شدن» روحالقدس، بدین شکل نوین، بدین معنی نبود که وی پیش از آن در جهان حضور نداشت؛ اما در عهد جدید روحالقدس به طریقی خاص به جهان میآید تا برخی کارهای جدید انجام دهد. روحالقدس به شکلی خاص نازل میشود تا کلیسا یعنی بدن مسیح را تاسیس کند (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۹-۳۰).روحالقدس سر منشا یگانگی و مشارکت ما با یکدیگر است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳؛ افسسیان ۴: ۳). روحالقدس در روز پنطیکاست به کلیسا قدرت بخشید (اعمال ۲: ۱-۴)؛ این واقعه در عهد عتیق پیشگویی بود (یوئیل ۲: ۲۸-۲۹؛ اعمال ۲: ۱۷-۱۸). روحالقدس عطایایی خاص به کلیسا میبخشد تا به کلیسا در خدمتش کمک کند (رومیان ۱۲: ۶-۸؛ اول قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰). او کلیسا را هدایت میکند تا افراد مناسب برای خدمت انتخاب شوند (اعمال ۱۳: ۲). او توسط نبوت ها، رویاها و مکاشفات، کلام خود را به کلیسا میفرستد (اعمال ۱۰: ۹-۱۶، ۱۶: ۹، ۲۱: ۹- ۱۰؛ اول قرنتیان ۱۴: ۲۶-۳۲؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴؛ مکاشفه ۱: ۱). اما عصر نوین روحالقدس فقط برای کلیسا که جامعه الهی است، فرا نمیرسد؛ روحالقدس عمیقا در زندگی هر ایماندار نیز عمل میکند. این روحالقدس است که انسانها را به گناهانشان ملزم میسازد (یوحنا ۱۶: ۸-۱۱). حزقیال نبوت کرد که خدا روح خود را در درون هر یک از ما خواهد نهاد (حزقیال ۳۶: ۲۵-۲۸). وعدهای که عیسی به شاگردانش داد، فقط این نبود که روحالقدس در کنارشان باشد، بلکه وعده داد که روحالقدس در درون ایشان ساکن خواهد شد (یوحنا ۱۴: ۱۸). عیسی پیش از صعود خود به آسمان، بر شاگردان دمید و فرمود: «روحالقدس را بیابید» (یوحنا ۲۰: ۲۲). روحالقدس در همه مسیحیان زندگی میکند (رومیان ۸: ۹؛ اول قرنتیان ۶: ۱۹؛ غلاطیان ۴: ۶). هنگامی که ایمان میآوریم، از روح متولد میشویم (یوحنا ۳: ۳-۶؛ اول یوحنا ۵: ۱)؛ روحالقدس بر روحهای ما شهادت میدهد که فرزندان خدا هستیم (رومیان ۸: ۱۶؛ اول یوحنا ۵: ۶-۸). روحالقدس این حق را به ما میدهد که خدا را پدر خود بخوانیم (رومیان ۸: ۱۵؛ غلاطیان ۴: ۶). عیسی وعده داد که روحالقدس ما را تعلیم خواهد داد (یوحنا ۱۴: ۲۶، ۱۵: ۲۶، ۱۶: ۱۳-۱۴) و ما را هدایت خواهد کرد (مرقس ۱۱: ۱۳). در اعمال ۱۵: ۲۸ و ۱۶: ۶-۷ نمونههایی از این امر را میبینیم. روحالقدس همچنین به ما کمک میکند تا مطابق اراده خدا دعا کنیم (رومیان ۸: ۲۶-۲۷). روحالقدس در درون هر مسیحی زندگی میکند (رومیان ۸: ۹). اما وی در هر ایماندار به گونهای متفاوت کار میکند. پولس رسول فرموده که هنگامی که ما ایمان آوردیم، با روح مختوم شدیم (افسسیان ۱: ۱۳-۱۴). اما در عین حال به ما میگوید که از روح پر شویم (افسسیان ۵: ۱۸). شاگردان در یوحنا ۲: ۲۲ روحالقدس را یافتند، اما در اعمال ۲:
Saturday, October 20, 2018
شرحی کامل بر صلیب و اهمیت ان برای مسیحیان
منظور از "صلیب" عمل خدا در مسیح است که توسط آن جهان را با خود مصالحه داد و این امکان را برای گناهکار پدید آورد تا کاملاً از حس تقصیر، مجازات، قدرت، حضور و اقتدار گناه آزاد شود و از حیاتی جدید برخوردار گردد، حیاتی که در منطق و تفکر انسانی بیگانه است ولی مورد قبول خدا، و ابدی است.
تصلیبْ یک بار اتفاق افتاد ولی نتایج و تأثیرات آن گوناگون است. عیسای مسیح با مرگ خود بر صلیب هفت آزادی را برای ما تضمین کرد که در ادامۀ مقاله به شرح آن میپردازیم.
۱- صلیب ما را از عذاب وجدان که ناشی از گناه است آزاد کرد (عبرانیان ۹:۱۴). این بیان در عهدجدید با تصویری گویا تشریح شده است. پطرس خداوند خود را انکار کرد و سپس مسیح به او نگاهی انداخت. تنها خودِ پطرس بود که میتوانست شدت و عمق این نگاه را درک کند. وجدان پطرس از وقاحت گناهش بیدار شد و این بیداری باعث گریز او از صحنه و گریۀ تلخش گردید. مسیح مُرد، و آن گناه را بر صلیب برد، از مرگ قیام نمود و روحالقدس را در روز پنطیکاست نازل فرمود و آنچه را که جلجتا امکانپذیر کرده بود عینیت بخشید. پطرس این آزادی را درک نمود، زیرا چنانکه در اعمال رسولان ۳:۱۴ میبینیم یهودیان را به گناهی که خودْ نیز در آن تقصیرکار بود متهم کرد، ولی بدون ذرهای حس تقصیر یا عذاب وجدان. خون ریختهشدۀ مسیح و عمل روحالقدس پطرس را کاملاً پاک کرده بود، زیرا هیچ قدرت دیگری نمیتوانست او را برای خدمت در میان گناهکاران آماده کند و از او چنین خادمی بسازد.
۲- صلیب ما را از اقتدار درونی گناه آزاد میسازد (رومیان ۶:۶). صلیب انسان را اصلاح نمیکند بلکه به زندگی او پایان میدهد. مسیح نه تنها بهخاطر من مُرد بلکه مرا با خود بر صلیب برد. او فقط برای این نمرد که چیزی از من بردارد و یا مرا از شرایطی که گناه برایم ایجاد کرده بود رهایی بخشد، بلکه نیابتاً، مرا بهطور کامل و غایی بر صلیب برد. در نظر خدا من با مسیح مصلوب شدهام، چنانکه دیگر من نیستم که از این پس زندگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند. ممکن است شخصی باشم فقیر یا ثروتمند، با فرهنگ یا بیفرهنگ، مذهبی و یا بیدین، ولی هیچیک از اینها معیار ارزیابی من در نظر خدا نیست. من بهعنوان مسیحی، با مسیح مصلوب شدهام و متعلقات من در نظر خدا ارزشی ندارد، و باید بهعنوان جزئی از طبیعت سقوطکردهای که از آدم به ارث بردهام بر صلیب برود. بدینسان، گناهی که هر لحظه مرا به ستوه میآوَرد و کنترل افکار، سخنان و اعمالم را در اختیار داشت با او بر صلیب رفت و دیگر اقتداری بر من ندارد. حاکمیت گناه در جلجتا به پایان رسید، جایی که حکومتی نوین سلطنت آغاز نمود. خدا به حکومت پیشین پایان داد و سلطنت جدید خود را آغاز کرد و آن را بهواسطۀ قدرت قیام خود ادامه میدهد.
اینک من با خدا هستم، او مرا بهحساب آورد، پس من نیز بر این صحه میگذارم. مسیح نسبت به گناه مُرد، پس من نیز خود را نسبت به گناه مُرده میانگارم. خدا مرا با مسیح قیام داد تا بهعنوان ایماندار حیاتی جدید را تجربه کنم- حیاتی که ماورای اقتدار گناه است- و قادر باشم بر گناه غلبه نمایم. «اگر بگوییم بیگناهیم، خود را فریب دادهایم،» نه دیگران را. زندگی روزمره نشانگر اینست. اگر بگوییم که گناه نمیکنیم، دروغ میگوییم، ولی میتوانیم بگوییم در این اتحاد زنده با مسیح که از طریق مرگ و رستاخیزش مهیا شده، از این به بعد نباید گناه کنیم، اقتدار آن برداشته شده، و نیرویی جدید در خلقتی درونی و نوین برقرار گردیده است.
۳- صلیب اعضای وجود ما را از وسوسۀ گناه کردن آزاد میسازد (رومیان ۸:۱۳ و کولسیان ۳:۵).
گناهانی که ما را احاطه میکنند بر اعضای خاصی از وجودمان حمله میبرند که بیشتر نسبت به گناه تأثیرپذیر و مستعدند. اگر من با مسیح مردهام همه اعضای بدنم نیز در این مرگ شریکند. اگر عضوی در من نسبت به گناه تمایل بیشتری دارد و در پی ارضای نَفْس است، باید آن را به روحالقدس بسپارم تا با آن مقابله کند، و دیگر آن عضوْ مرا به بندگی گناه نکشد. فکری که بدون خدا نقشه میکشد، دهانی که از آن برکت و لعنت بیرون میآید، دستانی که نشانۀ دوستی است حال آنکه قلبْ پر از نفرت است، پاهایی که به راههای عجیب و غریب شتابان است، چشمانی که به چیزهای ناشایسته مینگرد، گوشهایی که پیوسته به دنبال شنیدن شایعات و اراجیف است، هوشمندیای که بر توان انسانی استوار است نه بر اقتدار الاهی، قلب متکبر و مغرور و بسیاری چیزهای دیگر باید در صلیب به حضور خدا آورده، و در نور مقدس و آشکارکنندۀ الاهی به مرگ سپرده شوند. این بدین معنی نیست که خدا هر استعداد و عطای ما را میگیرد بلکه آن چیزهایی را برمیدارد که ما را از تسلیم و سرسپردگی به او بازمیدارند. اگر ما در مشارکت با خدا زندگی میکنیم باید در توافق و هماهنگی کامل با او باشیم، در تمامی آنچه او در ما انجام میدهد.
۴- صلیب ما را از فریب و اغوای دنیا آزاد میسازد (غلاطیان ۶:۱۴). با نگاهی به این جهان درمییابیم که دنیا چیزی جز آخور، صلیب و قبر برای پسر یگانۀ خدا نداشت. دنیا امروز نیز با پیروان مسیح همین معامله را میکند. شخص مسیحی نباید در این خصوص شکی به خود راه دهد. تنها کافی است که همچون شخصی مرده نسبت به گناه و زنده نسبت به خدا زندگی کنید، سپس دنیا چنین رفتاری با شما خواهد داشت. اگر از منظر صلیب به دنیا بنگرید نظامی را میبینید که مسیح در آن هیچ جایی نداشت؛ چون بدان قدم نهاد، ورودش را خوش ندید و خروجش را نیز تسریع نمود.
ما از این جهان نیستیم. مرگ بر صلیب ما را از دنیا جدا ساخته است. به همین منظور دنیا نمیتواند هیچ ادعایی بر ما داشته باشد. ولی ما باید به قوت و نیروی الاهی در دنیا زندگی کنیم، لیکن همچون مسافری که در حال گذر است و خود را وابستۀ چیزی
نمیکند. اگر کسی بخواهد دوباره به دنیا بازگردد، باید از صلیب و قبر مسیح بگذرد و آنها
را زیر پا لگدمال کند. من این هشدار را به کسانی میدهم که هنوز دنیا را جذاب میبینند و در قلبشان جایی برای آن دارند. ۵- صلیب ما را از قدرت شیطان آزاد میسازد (عبرانیان ۲:۱۴). شیطان در پی آن بود که در طول زندگی زمینی مسیح به هر طریقی او را از مسیر جلجتا منحرف سازد. شیطان کوشید تا با اغوا کردن، تهدید، زیرکی، وسوسه، و ترفندهای دیگر سلطۀ خود را بر بشریت از دست ندهد، و حتی بر مسیح نیز اقتدار یابد. اما تلاش او برای ممانعت از مسیح در رفتن بهسوی صلیب بیثمر ماند. عیسای مسیح در صلیب پیروزی را بهدست آورد و بهطور کامل نیروهای جهنم را در هم شکست. مسیح این پیروزی را برای ما کسب نمود و وقتی ما با ایمان در مرگ و قیام او شریک میشویم این پیروزی را در زمان نیاز به ما عطا میکند.مکرهای شیطان در کلام خدا بهروشنی آشکار شده است و لازم نیست در اینجا آنها را برشماریم. آنچه باید بر آن تأکید کنیم این است که در صلیب آزادی از تمامی این پلشتیها نصیب ما شده است. به نمونههایی از این موارد در عهدعتیق توجه کنید: وقتی صندوقچه عهد در معبد داجون قدرت خود را به نمایش گذاشت (اول سموئیل باب ۵)، وقتی یونس از اعماق دریا و از شکم ماهی سر برآورد (کتاب یونس)، و سه جوان که از تون آتش سالم بیرون آمدند (دانیال باب ۳). ۶- صلیب ما را از کارهای ابلیس آزاد میکند (اول یوحنا ۳:۸). این موضوع را میتوان در چارچوب رابطۀ گسستۀ بین انسان و خدا، و بین خود انسانها توضیح داد. تمایلات و خواهشهای نفسانی، تمرد و سرکشی جان، کوری در روح، و پیچیدگیهای دیگر زندگی که از آنها نشأت میگیرد با مصالحۀ صلیب خنثی میگردند. یوحنای رسول چنین مینویسد: «از همین رو پسر خدا ظهور کرد تا کارهای ابلیس را باطل سازد» (اول یوحنا ۳:۸). اگر میخواهیم از تأثیرات این عوامل مخرب رها شویم باید آنها را همانگونه که هستند به نزد صلیب آوریم و صادقانه در حضور خدا اعتراف کنیم، و این خداست که ما را رها خواهد کرد و همه چیز را به جلال خود منتهی خواهد ساخت. او زندگی ما را از همۀ تأثیرات ابلیس آزاد میسازد و اجازه میدهد که در مسیح زندگی کاملی داشته باشیم. هیچ گناهی مسیح را غافلگیر نمیکند. صلیب مسیح با همۀ آنها روبرو شده و اعمال ابلیس را بهطرز موثری باطل ساخته است. بگذارید او در این قسمت ابتکار زندگیتان را بدست گیرد. ۷- صلیب ما را از خدمت خودبینانه آزاد میکند (دوم قرنتیان ۵:۱۵). رؤیایی از صلیب که نشانگر عظمت و از خودگذشتگیِ محبت مسیح بود، پولس را از متعصبی مذهبی به مبشری ایثارگر تبدیل کرد. اوج تأثیر آن ملاقات آسمانی در کلمات خود او بازتاب مییابد: «زیرا آرزو میداشتم در راه برادرانم، یعنی آنان که همنژاد منند ملعون شوم و از مسیح محروم گردم» (رومیان ۹:۳). کسی که مفهوم عمیق صلیب را درک کند تبدیل به انسان جدیدی میشود. مسیح با سهیم نمودن ما در آن اشتیاق الاهی که در زندگیاش دیده میشد، ما را به انسانی تبدیل میکند که از این به بعد برای خود زیست نکند بلکه {برای آن کس که بهخاطرش مُرد و برخاست}ت
Thursday, October 18, 2018
چگونه مسیحی شویم؟
انجیل به معنای “خبر خوش” است. در واقع بهترین خبری است که میتوانید بشنوید.
کلام خداوند میفرماید، ” اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، “نجات” خواهی یافت. چونکه به دل ایمان آورده میشود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود بجهت نجات. (رومیان ۹-۱۰)
بهترین راه برای اجرای این واقعیات، ” دعا ” کردن است. همانطور که پولس نوشته است:” زیرا هرکه نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت. (رومیان ۱۰-۱۳)
قلب خود را با فروتنی واقعی به خدا تقدیم کنید، زیرا ” قربانی های خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد.”
اگر براستی می خواهید به خانواده خداوند عیسی مسیح بپیوندید با فروتنی چنین دعا کنید:
† خدایا اعتراف میکنم که بیشتر عمرم را برای خودم زندگی کردم. حتی در بهترین لحظات زندگیم نیز به تو اندک توجه کردم و تو را جلال دادم. بسیار دفعات گناه کردم، بیشتر از آنچه که بتوانم بشمارم، و برای رهایی از مرگ ابدی که بخاطر گناهانم لایق آنم هیچ راهی ندارم. از تو بسیار ممنونم که آنقدر مرا دوست داشتی که عیسی، پسر یگانه ات را فرستادی تا بخاطر گناهان من روی صلیب بمیرد. کسی که باید روی صلیب میمرد، من بودم و او جای مرا گرفت تا من بتوانم مجاناً بخشیده شوم. لطفاً گناهان مرا ببخش ای پدر. دیگر نمیخواهم زندگی خود محوری داشته باشم. باقی روزهایزندگی ام را میخواهم برای خداوند عیسی مسیح زیست کنم. حضور روح القدس تو را بر زندگی ام میخواهم. آمین
اگر این دعا را انجام دادید، این وعده ایست که از کتابمقدس میتوانید همواره بخاطر نگاه دارید:
“اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد.”
Tuesday, October 16, 2018
درباره روح القدوس {روح القدوس کیست}و جایگاه او در زندگی مسیحی قسمت 2
روحالقدس با پدر و پسر یکی است . ما میتوانیم این امر را در رومیان ۸: ۹۱۰
مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روحالقدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).
بهتر است خدای پدر را نویسندهای در نظر بگیریم که نمایشنامهای مینویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای میدهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده میشود و بر همۀ شخصیتهای نمایشنامه اثر میگذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز میستاند. این روح نیز شبیه روحالقدس است که در جهان فعال است.
عمل روحالقدس
نخست آنکه روحالقدس در آفرینش جهان فعال بود (پیدایش ۱: ۱-۲). وی در بخشیدن دم حیات به انسان نقش داشت (پیدایش ۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴). روحالقدس همچنین به نویسندگان کتاب مقدس الهام بخشید و ایشان را هدایت کرد تا دقیقا آنچه را بنویسند که خدا میخواست (اعمال ۲۸: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۸، ۱۰: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۲۱).
روحالقدس در عهد عتیق فعال بود؛ او قوم اسرائیل را تعلیم میداد (نحمیا ۹: ۲۰، ۳۰)، و بر ایشان نازل میشد تا بدیشان قدرت و عطایا ببخشد (اعدا ۱۱: ۱۷، ۲۷: ۱۸؛ اول سموئیل ۱۹: ۲۰-۲۴، دوم پادشاهان ۲: ۹-۱۴). اما داود از این واهمه داشت که مبادا خدا روح مقدس خویش را از او بگیرد (مزمور ۵۱: ۱۱). بنابراین، شاید بتوان گفت که در دوران عهد عتیق، روحالقدس در درون هر ایمانداری ساکن نمیشد، بلکه بر بعضی اشخاص در زمانهایی خاص نازل میگشت تا ایشان توانایی آن را بیابند که خدمتی خاص را انجام دهند.
توسط روحالقدس، نطفه مسیح در رحم مریم بسته شد (متی ۱: ۲۰). عیسی توسط روحالقدس به قدرت مسح شد تا خدمت خود را آغاز کند (مرقس ۱: ۱۰؛ لوقا ۴: ۱۸؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی نیز همانند ما به مساعدت و قدرت روحالقدس نیاز داشت، زیرا وی کاملا انسان شده بود. هنگامی که وی بر زمین بود، اگر چه طبیعت الهی خود را حفظ کرده بود، اما قدرت و جلال خود را کنار گذارد (یوحنا ۱۷: ۵؛ فیلپیان ۲: ۷).
در یوحنا بابهای ۱۴ تا ۱۶، عیسی وعدۀ آمدن عصر نوین روح را به شاگردان میدهد، زیرا وی قبلا با ایشان زندگی کرده بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). «فرستاده شدن» روحالقدس، بدین شکل نوین، بدین معنی نبود که وی پیش از آن در جهان حضور نداشت؛ اما در عهد جدید روحالقدس به طریقی خاص به جهان میآید تا برخی کارهای جدید انجام دهد.
روحالقدس به شکلی خاص نازل میشود تا کلیسا یعنی بدن مسیح را تاسیس کند (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۹-۳۰).روحالقدس سر منشا یگانگی و مشارکت ما با یکدیگر است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳؛ افسسیان ۴: ۳). روحالقدس در روز پنطیکاست به کلیسا قدرت بخشید (اعمال ۲: ۱-۴)؛ این واقعه در عهد عتیق پیشگویی
روحالقدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روحالقدس» که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روحالقدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده میشوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات میبخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ میتواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).
و پسر یکی است . ما میتوانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روحالقدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱). بهتر است خدای پدر را نویسندهای در نظر بگیریم که نمایشنامهای مینویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای میدهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده میشود و بر همۀ شخصیتهای نمایشنامه اثر میگذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز میستاند. این روح نیز شبیه روحالقدس است که در جهان فعال است. عمل روحالقدس نخست آنکه روحالقدس در آفرینش جهان فعال بود (پیدایش ۱: ۱-۲). وی در بخشیدن دم حیات به انسان نقش داشت (پیدایش ۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴). روحالقدس همچنین به نویسندگان کتاب مقدس الهام بخشید و ایشان را هدایت کرد تا دقیقا آنچه را بنویسند که خدا میخواست (اعمال ۲۸: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۸، ۱۰: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۲۱). روحالقدس در عهد عتیق فعال بود؛ او قوم اسرائیل را تعلیم میداد (نحمیا ۹: ۲۰، ۳۰)، و بر ایشان نازل میشد تا بدیشان قدرت و عطایا ببخشد (اعدا ۱۱: ۱۷، ۲۷: ۱۸؛ اول سموئیل ۱۹: ۲۰-۲۴، دوم پادشاهان ۲: ۹-۱۴). اما داود از این واهمه داشت که مبادا خدا روح مقدس خویش را از او بگیرد (مزمور ۵۱: ۱۱). بنابراین، شاید بتوان گفت که در دوران عهد عتیق، روحالقدس در درون هر ایمانداری ساکن نمیشد، بلکه بر بعضی اشخاص در زمانهایی خاص نازل میگشت تا ایشان توانایی آن را بیابند که خدمتی خاص را انجام دهند. توسط روحالقدس، نطفه مسیح در رحم مریم بسته شد (متی ۱: ۲۰). عیسی توسط روحالقدس به قدرت مسح شد تا خدمت خود را آغاز کند (مرقس ۱: ۱۰؛ لوقا ۴: ۱۸؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی نیز همانند ما به مساعدت و قدرت روحالقدس نیاز داشت، زیرا وی کاملا انسان شده بود. هنگامی که وی بر زمین بود، اگر چه طبیعت الهی خود را حفظ کرده بود، اما قدرت و جلال خود را کنار گذارد (یوحنا ۱۷: ۵؛ فیلپیان ۲: ۷). در یوحنا بابهای ۱۴ تا ۱۶، عیسی وعدۀ آمدن عصر نوین روح را به شاگردان میدهد، زیرا وی قبلا با ایشان زندگی کرده بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). «فرستاده شدن» روحالقدس، بدین شکل نوین، بدین معنی نبود که وی پیش از آن در جهان حضور نداشت؛ اما در عهد جدید روحالقدس به طریقی خاص به جهان میآید تا برخی کارهای جدید انجام دهد. روحالقدس به شکلی خاص نازل میشود تا کلیسا یعنی بدن مسیح را تاسیس کند (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۹-۳۰).روحالقدس سر منشا یگانگی و مشارکت ما با یکدیگر است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳؛ افسسیان ۴: ۳). روحالقدس در روز پنطیکاست به کلیسا قدرت بخشید (اعمال ۲: ۱-۴)؛ این واقعه در عهد عتیق پیشگویی روحالقدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روحالقدس» که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روحالقدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱). هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده میشوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات میبخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴). شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ میتواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹). روحالقدس با پدر و پسر یکی است
Friday, October 12, 2018
درباره روح القدوس {روح القدوس کیست}و جایگاه او در زندگی مسیحی قسمت 1
روحالقدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روحالقدس» که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روحالقدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده میشوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات میبخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ میتواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).
روحالقدس با پدر و پسر یکی است . ما میتوانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روحالقدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار میروند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روحالقدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روحالقدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده میشود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل میدهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار میبرند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده میشود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمیتواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).
بهتر است خدای پدر را نویسندهای در نظر بگیریم که نمایشنامهای مینویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای میدهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده میشود و بر همۀ شخصیتهای نمایشنامه اثر میگذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز میستاند. این روح نیز شبیه روحالقدس است که در جهان فعال است.
عمل روحالقدس
نخست آنکه روحالقدس در آفرینش جهان فعال بود (پیدایش ۱: ۱-۲). وی در بخشیدن دم حیات به انسان نقش داشت (پیدایش ۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴). روحالقدس همچنین به نویسندگان کتاب مقدس الهام بخشید و ایشان را هدایت کرد تا دقیقا آنچه را بنویسند که خدا میخواست (اعمال ۲۸: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۸، ۱۰: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۲۱).
روحالقدس در عهد عتیق فعال بود؛ او قوم اسرائیل را تعلیم میداد (نحمیا ۹: ۲۰، ۳۰)، و بر ایشان نازل میشد تا بدیشان قدرت و عطایا ببخشد (اعدا ۱۱: ۱۷، ۲۷: ۱۸؛ اول سموئیل ۱۹: ۲۰-۲۴، دوم پادشاهان ۲: ۹-۱۴). اما داود از این واهمه داشت که مبادا خدا روح مقدس خویش را از او بگیرد (مزمور ۵۱: ۱۱). بنابراین، شاید بتوان گفت که در دوران عهد عتیق، روحالقدس در درون هر ایمانداری ساکن نمیشد، بلکه بر بعضی اشخاص در زمانهایی خاص نازل میگشت تا ایشان توانایی آن را بیابند که خدمتی خاص را انجام دهند.
توسط روحالقدس، نطفه مسیح در رحم مریم بسته شد (متی ۱: ۲۰). عیسی توسط روحالقدس به قدرت مسح شد تا خدمت خود را آغاز کند (مرقس ۱: ۱۰؛ لوقا ۴: ۱۸؛ اعمال ۱۰: ۳۸). عیسی نیز همانند ما به مساعدت و قدرت روحالقدس نیاز داشت، زیرا وی کاملا انسان شده بود. هنگامی که وی بر زمین بود، اگر چه طبیعت الهی خود را حفظ کرده بود، اما قدرت و جلال خود را کنار گذارد (یوحنا ۱۷: ۵؛ فیلپیان ۲: ۷).
در یوحنا بابهای ۱۴ تا ۱۶، عیسی وعدۀ آمدن عصر نوین روح را به شاگردان میدهد، زیرا وی قبلا با ایشان زندگی کرده بود (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷). «فرستاده شدن» روحالقدس، بدین شکل نوین، بدین معنی نبود که وی پیش از آن در جهان حضور نداشت؛ اما در عهد جدید روحالقدس به طریقی خاص به جهان میآید تا برخی کارهای جدید انجام دهد.
روحالقدس به شکلی خاص نازل میشود تا کلیسا یعنی بدن مسیح را تاسیس کند (افسسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۹-۳۰).روحالقدس سر منشا یگانگی و مشارکت ما با یکدیگر است (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳؛ افسسیان ۴: ۳). روحالقدس در روز پنطیکاست به کلیسا قدرت بخشید (اعمال ۲: ۱-۴)؛ این واقعه در عهد عتیق پیشگویی
روح القدوس خود خداست است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از : «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روحالقدس» که در قلب ایمانداران زندگی میکند. عیسی مسیح و روحالقدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روحالقدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روحالقدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱). هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روحالقدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده میشوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات میبخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت میدارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴). شعلۀ روحالقدس را میتوان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روحالقدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روحالقدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن میگوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ میتواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و میتواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روحالقدس کفر گویی قلمداد میشود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).
Saturday, October 6, 2018
تعمید چیست .چرا باید تعمید بگیریم وکجا باید تعمید بگیریم
تعمید چیست؟
قریب به دو هزار سال پیش، مردی در بیابانهای یهودیه ظهور کرد که از مردم میخواست از گناهانشان توبه کرده، تعمید بگیریند. این نبی، فردی بدوی بود؛ ملخ و عسل صحرایی میخورد و جامههایی بافته شده از پشم شتر میپوشید. اسم او یحیای تعمیددهنده بود و اولین کسی است که در کتابمقدس میخوانیم مردم را تعمید داده است.
کتابمقدس نخستین بار بههنگام معرفیِ یحیی تعمیددهنده به مبحث تعمید اشاره میکند. با توجه به برخی از آیات کتابمقدس (نظیرِ انجیل متی ۳:۱-۱۲؛ انجیل مرقس ۱:۱-۸؛ انجیل لوقا ۳:۱-۳) متوجه میشویم که تعمیدی که یحیی میداد، بیشتر تعمیدِ توبه بود. وقتی باجگیران میآمدند تا از دست یحیی تعمید بگیرند، یحیی به آنها میگفت که چطور باید رفتار و رویۀ خود را عوض کنند. او فریادزنان میگفت: «توبه کنید! توبه و بازگشت کنید!» و سپس بهتشریح تغییر و تحولی میپرداخت که میبایست در زندگی مردم ایجاد میشد. یحیی از فریسیان چه انتقادی داشت؟ او سرزنشکنان از آنان میخواست "میوهای که نتیجۀ توبه است" از خود ظاهر سازند. فریسیان میخواستند صرفاً بیایند و تعمید بگیرند، اما حاضر نبودند رفتارشان را تغییر دهند. تمام کسانی که آماده بودند زندگیشان متحول شود، میتوانستند تعمید بگیرند. اما کسانی که میخواستند به همان شیوه سابق زندگی کنند و حاضر نبودند در رفتار و رویه خود تجدیدنظر کنند، سرزنش میشدند و اجازه نداشتند تعمید بگیرند.
عیسی در "حکم اعظم" که در انجیل متی ۲۸:۱۸-۱۹ آمده است، به شاگردان خود دستور میدهد که بروند و تمام امتها را شاگرد ساخته، آنها را به اسم پدر، پسر و روحالقدس تعمید دهند. از نگاه عیسی، شاگردسازی و تعمید لازم و ملزوم و مکمّلِ یکدیگرند. همچنین عیسی هیچگاه شاگردان خود را تا قبل از مرگ و قیامش برای تعمید دادنِ مردم نفرستاد. درست است که عیسی در دوران حیاتِ خود بر زمین، شاگردان خود را فرستاد تا تعلیم دهند و راه را برای او آماده کنند، و همزمان با مأموریتِ یحیی، شاگردان عیسی نیز مردم را تعمید میدادند، اما فرستادن شاگردان جهت تعمید مردم، تا قبل از صدور "حکم اعظم" در متی ۲۸، یعنی پس از قیام عیسی، هیچگاه مورد تأکید نبود.
در اعمال رسولان ۱۹:۱-۷ میخوانیم که پولس در سفر به قرنتس متوجه میشود که مردمِ آنجا تنها به شیوۀ یحیی، یعنی به تعمیدِ توبه، تعمید گرفتهاند. این مردم در مورد عیسی چیزی نشنیده بودند، و به همین جهت پولس آنها را به شیوۀ عیسی تعمید داد. بنابراین ظاهراً نحوۀ تعمید از زمان یحیی بهطور کلی فرق کرده بود. پس بیایید ببینیم بین تعمیدی که امروزه مرسوم است و تعمیدی که یحیی بدان موعظه میکرد چه تفاوتی موجود است.
بر اساس اعمال رسولان ۲:۳۸ میدانیم که تعمیدی که امروزه مرسوم است کماکان تعمیدِ توبه است، اما عنصر دیگری نیز به این تعمید افزوده شده است. امروزه تعمید حاویِ مفهومِ نمادینی است که در روزگار یحیی وجود نداشت، بلکه پس از مرگ و قیام مسیح بوجود آمد. آیین تعمید اکنون دیگر صرفاً نشانۀ توبه نیست (هرچند دربرگیرندۀ این عنصر حیاتی هست)، بلکه علاوه بر توبه، اعلامِ این حقیقت مهم نیز هست که ما با مسیح دفن شدهایم و به هنگام رستاخیز مردگان با او قیام خواهیم کرد (رومیان ۶:۱-۴). تعمید اکنون دیگر صرفاً بازگشت از گناه نیست، بلکه همچنین بیانگر این نکته است که نسبت به گناه مردهایم، و اعلامِ این امید است که در آینده به هنگام قیامت مردگان، به مسیح خواهیم پیوست.
چرا باید تعمید بگیریم؟
کتابمقدس به ایمانداران دستور میدهد که تعمید بیابند. در هیچ جای کتابمقدس نمیخوانیم که تعمید امری دلبخواهی یا اختیاری باشد. هر کس که عیسی را بهعنوان خداوند خود پذیرفته و از گناهان خود توبه کرده است، باید تعمید بگیرد. دلیل تعمید این است که تغییر و تحول و توبهای را که در زندگیمان پدید آمده است از این طریق بهطور سمبولیک نشان میدهیم، و این واقعیت را اعلام مینماییم که در آینده با مسیح برخواهیم خاست.
تعمید، نمادی مرئی از ایمان است، اما اغلب با خود نجات اشتباه گرفته میشود. خیلی مهم است توجه داشته باشیم که تعمید نمیگیریم تا چیزی اتفاق بیفتد، بلکه تعمید میگیریم چون چیزی اتفاق افتاده است. مردم تعمید نمیگیرند تا ایماندار شوند، بلکه تعمید میگیرند چون ایماندار هستند. نجاتِ شخص به داشتن تعمید بستگی ندارد، اما تعمید باید در پیِ نجات عملی شود. در اعمال رسولان میخوانیم که کرنلیوس پس از آنکه از روحالقدس پر شد تعمید گرفت، که آشکارا نشان میدهد او نخست نجات پیدا کرده بود و بعد تعمید گرفت.
چطور باید تعمید گرفت؟
با نگاهی به فرقههای مختلف مسیحی متوجه میشویم که تعمید گرفتن انواع و اَشکال مختلف دارد. برخی کلیساها افراد را غسل تعمید میدهند و بهطور کامل در آب فرو میبرند، و برخی دیگر صرفاً بر آنها آب میپاشند. ببینیم کتابمقدس در اینباره چه تعلیم میدهد؟
کتابمقدس در اینباره که ایمانداران را دقیقاً به چه صورت باید تعمید داد دستور صریحی نمیدهد. با توجه بهمعنای سمبولیک تعمید، درمییابیم که تعمید هم نمایانگرِ دفن شدن است و هم نشانۀ قیام.
بنابراین فرو بردن ایمانداران در آب (غسل تعمید) عملِ دفن شدن را بهتر از پاشیدنِ آب بر آنها نشان میدهد. در کتابمقدس میخوانیم که وقتی یحیی در رود اردن تعمید میداد: «عیسی از آب برآمد» (انجیل متی ۳:۱۶)، که تلویحاً بدان معناست که او بههنگام تعمید بهطور کامل در آب فرو برده شد.
بااینحال گرچه ظاهراً در کتابمقدس تعمید بهشیوۀ فرو رفتن در آب انجام میشده است، در هیچ جا به ما چنین دستوری داده نمیشود. تعمید دادن به اسم پدر، پسر و روحالقدس بسیار مهمتر است از اینکه ایمانداران به چه صورت تعمید میگیرند. بهتر است کسی به شیوۀ پاشیدن آب تعمید بگیرد ولی از گناهان خود توبه کرده و به عیسای مسیح ایمان آورده باشد، و تعمیدش به اسم پدر، پسر و روحالقدس باشد، تا اینکه کسی با فرو رفتن در آب تعمید بگیرد ولی توبهرده باشد. آنچه در وهلۀ نخست مهم است نه چگونگیِ تعمید گرفتنِ شخص، بلکه علتِ تعمید گرفتنِ اوست. بااینحال اگر میخواهید دقیقاً به شیوهای که در کتابمقدس معمول بوده تعمید بگیرید، بهنظر میرسد برگِ برنده با شیوۀ فرو رفتن در آب باشد.چه وقت باید تعمید گرفت؟در عهدجدید، تعمید همیشه در پیِ ایمان آوردن و توبه کردنِ اشخاص صورت میگرفت. افراد معمولاً بلافاصله پس از ایمان آوردن به عیسی مسیح، تعمید میگرفتند. امروزه برخی کلیساها اطفال را نیز تعمید میدهند. برخی دیگر از کلیساها افراد نوایمان را بلافاصله تعمید نمیدهند. ببینیم نظر کتابمقدس در اینباره چیست؟در هیچ جای کتابمقدس نمیخوانیم که اطفال یا نوزادان تعمید گرفته باشند. تعمید همیشه پس از توبه و ایمان است، اما هیچگاه پس از تولد نیست. غیرممکن است که نوزادان بتوانند ایمان بیاورند یا توبه کنند، و از این رو تعمید گرفتنشان نیز بیمعناست. گذشته از این، کسانی که در بدو تولد تعمید داده میشوند ممکن است با رسیدن به سن بلوغ دچار ابهام و سردرگمی شوند، و تصور کنند از آنجا که در کودکی تعمید گرفتهاند دیگر نیازی به توبه و تولد تازه ندارند. تعمید دادن نوزادان ممکن است باعث شود در آنها نوعی احساس امنیت کاذب در مورد نجات بهوجود آید - امنیتی که مطابق کتابمقدس نیست. اگر والدین میخواهند تولد نوزادشان با نوعی مراسم دینی همراه باشد، میتوانند او را بهجای تعمید دادن، در کلیسا به خداوند تقدیم نمایند و از کشیش بخواهند برای نوزادشان دعا کند.همچنین بسیاری از کلیساها تنها پس از مدتها انتظار به نوایمانان اجازه تعمید میدهند. این امر میتواند باعث شود فردِ نوایمانان احساس سرخوردگی کرده، فکر کند به او بهعنوان عضو درجه دوی کلیسا نگریسته میشود. علتِ دوران انتظار یا قائل شدن پیششرط جهت تعمید افراد نوایمان، امنیتِ خود آنهاست، و هدف از این کار بههیچ وجه دلسرد کردنِ شخصِ تازهایمان نیست. اکثر اشخاصی که در دوران عهدجدید تعمید میگرفتند از زمینۀ یهود بودند و اصولاً کلیسا از بطن چنین فرهنگی ظهور کرد. بههمین جهت کسانی که به مسیح ایمان میآوردند اغلب دقیقاً میدانستند چه میکنند و ایمان آوردن به مسیح به چه معناست. کسانی که از سایر زمینههای فرهنگی به مسیح ایمان میآورند گاه برای درکِ کامل تصمیمی که گرفتهاند بهمدت زمان بیشتری احتیاج دارند. نیز مهم است که نوایمانان بهخوبی دریابند که تعمید براستی به چه معناست، و به چه معنا نیست. خیلیها تصور میکنند با تعمید گرفتن خواهند توانست در کلیسای خود به مقام و منصبی برسند، یا اینکه وضعیت پناهندگیشان درست خواهد شد. برخی نیز فکر میکنند با تعمید گرفتن نجاتِشان تضمین است. دوران انتظار قبل از تعمید که اغلب با گذراندنِ سلسله دروسی در این رابطه همراه است، به فردِ نوایمان کمک خواهد کرد ایمانِ تازهیافتۀ خود را بهدرستی درک کند و به مفهوم تعمیدی که خواهد گرفت بهخوبی پی ببرد. قائل شدنِ چنین دوران انتظاری بههیچ وجه به این معنا نیست که فرد نوایمان در ایمان خود ضعیف است یا ایمانش حقیقی نیست. تعمید گرفتن به این معنا نیست که فرد ایماندار از این پس "مورد قبول" است.نوایمانانی که هنوز در انتظار تعمید بسر میبرند یا در شرایطی قرار دارند که کسی نیست آنها را تعمید دهد، نباید نومید شوند. بلکه در عوض باید برای موضوع تعمید خود دعا کنند و کماکان زندگی خود را بر اساس تعالیم کتابمقدس وفق دهند. زندگی دگرگونشدۀ یک ایماندار توبه کرده بسیار مهمتر است از موضوع تعمید. اگر ایمانداری براستی به مسئولیتهایی که دارد عمل کند و آنها را جدی بگیرد، هنگامی که فرصتِ تعمید فرارسد، آماده خواهد بود.بسیاری از ایماندارانِ منتظرِ تعمید، مشتاقانه در انتظار روزی هستند که بتوانند از طریق مراسم تعمید شهادت دهند که نسبت به گناه و زندگی کهنۀ گذشته خود مردهاند - تعمیدی که سمبول حیاتِ تازهای است که احتمالاً پیشاپیش از آن برخوردار بوده و آن را تجربه کردهاند. کسانی که تعمید گرفتهاند باید در زندگیِ تازۀ خود شادی کنند، و کماکان هر روزه صلیب خود را برداشته، به زندگی سابقِ خود پشت کنند. تمام ایمانداران باید بهخاطر داشته باشند که ارزشِ سمبولِ تعمید صرفاً در گروِ حقیقتی است که واقعۀ تعمید در زندگیهایشان منعکس میکند - اینکه نسبت به گناه مردهاند و از این پس در مسیح زندگی میکنند.
Tuesday, October 2, 2018
دعاهای روزانه من {فیض عیسی}
خداوندا
با نام تو روزم را شروع میکتم و از تو میخواهم حضورجاودانه ات در زندگی روحانی و دنیوی من باشد. از تو سپاسگذارم برای فیضی که به ایماندارانت عطا فرمودهای و به ما ایمانی بخشیدهای تا برای جلال نام تو زندگی کنیم.
از تو برای نجات وتولد دوبارهام سپاسگذارم و دعا میکنم نور و ملکوتت پیوسته در زندگی من باشد. دعا میکنم برای آنانی که ملکوت تو را نشناختهاند و از تو میخواهم تا عیسی مسیح را وسیله نجات آنها قرار دهی.
به ما بیاموز تا بتوانیم اراده تو را درک کنیم و طبق اراده تو رفتار کنیم. همانگونه که تو فرمودهای حتی ایمانداران از شر و بلا آسوده نیستند و پیوسته مورد آزمایشند، به ما توانایی ده تا طبق اراده تو سربلتد شویم و نام تو را جلال دهیم.
ای عیسی مسیح که نجات ایمانداران بوسیله توتهیه شد. دلهای ما را از محبت وایمان حقیقی پر کن و راههای زندگی ما را در تمام مراحل آن روشن نما. زیرا تنها راه نجات ما تو هستی.
پیوسته پیوند و ایمان ما را محکم تر کن و از طریق روح القدس عطایای خود را به ما نشان بده تا در این راه گمراه نشویم.
خداوندا دعا میکنم برای آنهانی که نیازمند حضور تو هستند، آنهانی که در سختی، رنج، مریضی و تباهی به سر میبرند. دعا میکنم تا خود را به آنها نشان دهی و نور ایمان را در دلهای آنها بتابانی. چون هیچ نوری به زیبایی و جلال نور تو نیست. نور توابدیت است. مرحم همه دردها ، و امید تمام ناامیدیهاست.
تو با حضور خود در زندگی من درهای تازه را باز کردی و یاس و سرگردانی مرا به امید تبدیل کردی. سپاسگزارم از حضورت عیسی مسیح.
خداوندا ما را ببخش اگر گاهی به تو اطمینان نمیکنیم و از تو دور میشویم. ایمان ما را محکم تر کن و به ما صبر اعطا کن. تا بتوانیم در روز موعود سربلند شویم و برای تو خدمت کنیم.
به دعاهای ما فیض اعطا کن و ما را از روح القدس پر کن. ظلمت و تاریکی را از ما دور کن و نورجاودانه اعطا فرما.
خداوندا، کمک کن تا واکنش من در برابر ترس، ایمان در تو و اطاعت از کلام تو باشد. کمک کن همیشه به یاد داشته باشم که همه چیز در کنترل توست پس می توانم در تو آرامی بیابم .
خدای من تو آکاهی از تمام ندانستها و ندیده ها، به ما توانایی و حکمت ده تا اراده تو را درک کنیم و آن را بکار گیریم.
تمام رنجها و دردهایی که به نام تو باشد آن را با جان و دل میپذیرم و برای جلال نام تو خدمت میکنم.
دوستی به من گفت: در این راه به سه چیز اهمیت بده: اول از هر چیز به خدا، سپس خانواده و در آخر خدمت.
خداوندم، ببخش آنان را که نمیدانند با نام مقدس تو چه می کنند و آن را به باد شوخی و تمسخر میگیرند. به همه آنها فیض اعطا کن تا به تو ایمان آورند و از شر شیطان آزاد شوند.
ای مسیح، تو شاه و پادشاه قلبم هستی. هر روز با عشق تو روزم را شروع میکنم و آنچه را که دارم در پای تو میریزم، زیرا تو لایقی و تو خداوندی.
خداوندم، تو را به خاطر رازهای نهفته قلبت ستایش میکنم. و سپاس گذارم که در غم و سختی و افتادگی پنجره تازه امید به رویم میگشایی. دوستت دارم با تمام جان و دل.
امروز ظهروقتی خواب بودم احساس کردم دستان عیسی مسیح دستانم را لمس کرد. روزهای بیشماری برای این لحظه دعا کرده بودم و الان اشک شوق از چشمانم جاری میشود. این زیباترین احساسی است که در تمام زندگی دنیوی خود تجربه کردم.
عشق به تو ای عیسی مسیح روحم را تازه میکند.
دنیای فانی پر از گناه، خواسته و ناخواسته قسمتی از زندگی روزانه ماست. انسان نافرمان به مخلوق خود پشت کرده و امیال خود را هدف زندگی قرار داده است.
خدایا دعایم این است تا چشمانمان را باز کنی تا زیبایی زندگی کردن برای تو را تجربه کنیم، همه جا از تو سخن گوییم، برای تو فکر کنیم و برای تو بمیریم. زندگی بدون تو مثل حباب تو خالی است.
شکرت خداوندم که تو را دارم و در تو آزادم.
پدرم، قلبم را دوباره با روح خود لمس کن. نورت را بر من بتابان. بی تو گم گشته و خموشم. سرگردان و حیرانم. نمیدانم بی تو چگونه به سر کنم. محتاجم من ..…
خداوندم، ای کاش میتوانستم آن طور که شایسته توست، تو را پرستش کنم. قلبم مملو از درد و عصیان است، دردی که حاصل از زندگی بدون توست. به من فیض دوباره عطا کن، میدانم لایق آن نیستم، تو دستان خود و محبت خالصانه ات را از من نگیر…. دوستت دارم عیسی من…
خوشابحال آنان که مسکینند اما دستان تو را در دست دارند. خوشابحال آنان که نمی دانند فردا روزی خواهند داشت یا نه، اما می دانند که با تو جاودانه زندگی خواهند کرد. خوشابحال آنان که در این دنیا دل به کسی ندادند تا دل شکسته شوند، اما با قلب تو پیوند خورده اند، با قلبی که نه تنها تو را دل شکسته نمی کند بلکه در دلشکستگی، خود مرحم می شود.
نمی دانیم تا کی فرصت داریم تا به تو خدمت کنیم و در این دنیا توشه جمع کنیم، اما می دانیم که تو همه چیز را در دست داری و نمی گذاری ما با دستان خالی در نزد تو بیاییم.
هیچ کس عظمت تو را نمی داند، تو خدای شگفتیها هستی….
Subscribe to:
Posts (Atom)